سایت سازبیست تولزکد لوگوهای سه گوشه
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
مــــذهـــبي - فــــرهنـــــگي

علیكم اذ كنتم اعداء فالف بین قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا; و همگى به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هرگونه وسیله رحمت) چنگ زنید و پراكنده نشوید، و نعمت‏خدا را بر خود به یاد آورید كه چگونه دشمن یكدیگر بودید، و او میان شما الفت ایجاد كرد، و به بركت نعمت او برادر شدید» (آل عمران، آیه 103). قرآن تفرقه و اختلاف را در ردیف عذاب‏هاى آسمانى عنوان كرده و مى‏فرماید: «قل هو القادر على ان یبعث علیكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او یلبسكم شیعا و یذیق بعضكم باس بعض; بگو خداوند قادر است كه از بالا یا از زیر پاى شما، عذابى بر شما بفرستد، یا به صورت دسته‏ هاى پراكنده شما را با هم بیامیزد و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر یك از شما به وسیله دیگرى بچشاند» (انعام/ آیه 65).
قرآن به تفرقه افكنان هشدار داده و آنها را جداى از اسلام و دشمن مسلمانان معرفى كرده و با قاطعیت مى‏فرماید: «ان الذین فرقوا دینهم و كانوا شیعا لست منهم فی شى‏ء انما امرهم الى الله؛ همانا كسانى كه آیین خود را پراكنده ساختند، و به گروه‏هاى گوناگون تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطه‏ اى با آن‏ها ندارى، سر و كار آن‏ها تنها با خدا است» (همان، آیه 159). قرآن، گروه گرایى و پراكندگى را از برنامه‏ هاى مشركان دانسته، و مسلمانان را به شدت از آن نهى كرده و به انسجام تحت پوشش توحید دعوت فرموده و با صراحت مى‏فرماید: «و لاتكونوا من المشركین من الذین فرقوا دینهم و كانوا شیعا؛ از مشركین نباشید، از كسانى كه دین خود را پراكنده ساختند، و به دسته‏ ها و گروه‏ها تقسیم شدند» (روم، آیات 31 و 32).

 

حفظ اتحاد در بیان پیامبر (ص) و امامان (ع)

در گفتار پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) با تعبیرهاى جالب و عمیق به مساله وحدت و برادرى ترغیب شده و از هرگونه پراكندگى و تفرقه نهى گردیده است و در بعضى از این موارد به دلیل آن نیز اشاره شده است، به عنوان نمونه، نظر شما را به چند گفتار از آن‏ها جلب مى‏كنیم: پیامبر اكرم (ص) فرمود: «المسلمون ید على من سواهم؛ تمام مسلمانان مانند یک دست در برابر بیگانگان متحد هستند» (علاء الدین بن على المتقى، كنزالعمال، حدیث‏441) و نیز فرمود: «المسلمون كالرجل الواحد اذا اشتكى عضو من اعضائه تداعى له سائر جسده؛ مسلمانان نسبت ‏به همدیگر هم چون یك مرد هستند كه هرگاه عضوى از اعضاى او دردمند شود، اعضاى دیگر او نیز احساس درد مى‏كنند» (همان، حدیث‏759). نظیر این مطلب با اندكى تفاوت از امام صادق (ع) نقل شده آن‏جا كه فرمود: «المؤمن اخو المؤمن كالجسد الواحد، ان اشتكى شیئا منه وجد الم ذلك فی سائر جسده؛ مؤمن برادر مؤمن است، مانند پیكرى كه هرگاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاى دیگر هم احساس درد كند» (محمدبن یعقوب كلینى، اصول كافى، ج‏2، ص‏166).
امیرمؤمنان على (ع) در فرازى از یكى از خطبه‏هایش خطاب به مسلمانان چنین فرمود: «و الزموا السواد الاعظم، فان یدالله مع الجماعة، و ایاكم والفرقة، فان الشاذ من الناس للشیطان، كما ان الشاذ من الغنم للذئب؛ و با انبوه مردم همراه گردید که دست خدا با جماعت (حق طلب) است. و از تفرقه و تکروی بپرهیزید که مردم تکرو بهره شیطان شوند، چنانکه گوسفند تکرو بهره گرگ گردد»(نهج البلاغه، خطبه‏127). امام على (ع) به قدرى نسبت ‏به گروهك خوارج كه موجب تفرقه در میان سپاه آن حضرت شدند و با شعارهاى فریبنده براى خود دسته جدا كرده بودند، اظهار بیزارى مى‏كند كه به دنبال سخن فوق مى‏فرماید: «الا من دعا الى هذا الشعار فاقتلوه، ولو كان تحت عمامتى هذه؛ هوش دارید، هر کس به این شعار (تفرقه) فراخواند او را بکشید هر چند زیر این عمامه من باشد» (نهج البلاغه، خطبه‏127).
از این بیانات چنین استفاده مى‏شود كه رعایت ‏حفظ اتحاد، ارزش بسیار عمیق و مهمى است كه پیامبر (ص) و امامان (ع) ما را به آن دعوت كرده‏اند، و به عكس گناه تفرقه افكنى و پراكندگى به قدرى بزرگ است كه به منادیان و پدید آورندگان آن به شدت هشدار داده شده، تا مسلمانان با اظهار تنفر از آن‏ها و از هرگونه تفرقه‏افكنى، عوامل اختلاف را از جامعه خود طرد كرده و براى حفظ وحدت خود، از هیچ گونه كوششى دریغ ننمایند. وحدت و یك پارچگى اثر معجز آمیزى در پیشرفت اهداف، و سربلندى و پیروزى اجتماعات دارد، و در بقاى نظام و انقلاب اسلامى، پس از مساله اصل اسلام ناب، و اصل ولایت و رهبرى صحیح، هیچ موضوعى هم چون اتحاد و انسجام اقوام و ملت‏ها اثربخش نیست، وحدت كلمه و همدلى و همرنگى مسلمانان صدر اسلام، شاگردان پیامبر (ص) اثر به سزایى در پیشرفت‏ها و فتوحات شگفت‏انگیز اسلام داشت، چرا كه آن‏ها به سخن پیامبر (ص) دل داده بودند كه فرموده بود: «المؤمن للمؤمن كالبنیان یشید بعضه بعضا؛ افراد با ایمان نسبت ‏به یكدیگر همانند اجزاى یك ساختمانند كه هر جزیى از آن، جزء دیگر را محكم مى‏كند» و نیز فرمود: «المؤمنون كالنفس الواحدة ؛ مؤمنان هم‏چون یك روح هستند» (ابوالفتوح رازى، تفسیر ابوالفتوح، ج‏2، ص‏450).
وحدت و انسجام در پیروزى انقلاب اسلامى، نقش اساسى داشت، امام خمینى - قدس سره - منادى وحدت بود، و همواره به آن سفارش مى‏كرد، و به تفرقه افكنان هشدار مى‏داد، و آسیب‏رسانى به هم پیوستگى ملت را گناه بزرگ مى‏شمرد. آرى نقش دین اسلام در ایجاد وحدت و برادرى، و نقش وحدت و برادرى در پیشبرد اهداف به قدرى براى دشمنان و استعمارگران، مهم و گران بود، كه براى نفوذ خود به كشورهاى اسلامى بیشترین سعى خود را براى ایجاد تفرقه نمودند، و با تز «تفرقه بینداز و حكومت كن‏» وارد میدان شدند، و در این راستا خسارت‏هاى جبران ناپذیرى به اسلام و مسلمانان وارد ساختند، چرا كه آن‏ها راز و رمز پیروزى‏هاى چشم‏گیر مسلمانان در ابعاد گوناگون را همان فشردگى و انضباط و به هم پیوستگى آن‏ها مى‏دانستند.
به گفته «جان دیون پورت‏» دانشمند معروف انگلیسى «. . . محمد یك نفر ساده، در پرتو اتحاد قبایل پراكنده كوچك و برهنه و گرسنه، كشور خودش را به یك جامعه فشرده و با انضباط تبدیل نمود، و در میان ملل روى زمین آن‏ها را با صفات و اخلاق تازه‏اى معرفى كرد، و در كمتر از سى سال، این طرز و روش، امپراطور قسطنطنیه را مغلوب كرد، و سلاطین ایران را از بین برد. سوریه و بین‏النهرین و مصر را تسخیر كرد، و دامنه فتوحاتش را از اقیانوس اطلس تا كرانه دریاى خزر و تا رود سیحون گسترش داد . . .» (جان دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمه سید غلامرضا سعیدى، ص‏77 ).
«وحدت‏»، از مقدماتى است كه اساس و انسجام و پویایى یك نظام را تشكیل داده و رمز ماندگارى آن مى‏باشد. با مراجعه به كلمات على‏علیه السلام چنین‏مى‏توان استنباط نمود كه: «اتحاد» امرى‏فطرى و طبیعى مى‏باشد و انسان با روحیه‏ نوع دوستى پدید آمده است. بنابراین آنچه كه ‏باید به ریشه‏یابى آن پرداخت، «اختلاف‏» است، چرا كه «اتحاد» ریشه در فطرت انسان‏دارد.
در خطبه 113 نهج البلاغه آمده است: «انما انتم اخوان على دین الله، مافرق ‏بینكم الا خبث السرائر و سوء الضمائر. فلاتوازرون و لاتناصحون، و لاتباذلون ولاتوادون؛ شما بر اساس دین خدا برادران یکدیگرید، چیزی جز آلودگی درون ها و بدی نیت ها شما را از هم جدا نکرده، به همین دلیل یکدیگر را یاری نمی دهید، و خیرخواهی هم نمی کنید و به بیکدیگر بذل و بخشش ندارید، و با هم دوستی نمی ورزید».
گرچه وحدت گرایى، فطرى است اما امور فطرى نیازمند پرورش و توجه مى‏باشد و بى‏توجهى و عدم اهتمام به آن، موجب این‏مى‏شود كه شكوفا نگردد و یا در معرض ‏تندبادهاى روزگار قرار گیرد، به همین جهت امیرالمؤمنین على‏علیه السلام براى تقویت این امر فطرى در بین امت پیامبر بسیار تلاش‏مى‏نمودند و خود را مشتاق‏ترین شخص به‏ وحدت اسلامى به شمار مى‏آوردند: «لیس رجل - فاعلم - احرص على‏جماعة امة محمدصلى الله علیه وآله و الفتها منى ابتغى‏بذلك حسن الثواب; و.. .كرم المآب‏؛ بدان هیچ كس از من بر اتحاد و همبستگى‏در امت محمدصلى الله علیه وآله حریص‏تر نیست، من دراین كار خواستار پاداش نیكو...و بازگشت ‏به ‏جایگاه نیكو هستم» (نامه 78 نهج البلاغه). با مطالعه سخنان امام على‏علیه السلام مى‏توان به ‏برخى از دلائلى كه ایشان براساس آن بر مقوله‏ وحدت تاكید مى‏نمودند، دست ‏یافت از جمله:

1 - وحدت ملى بسترى براى ریزش فیض‏الهى

از دیدگاه حضرت على‏علیه السلام خداوند در طول ‏تاریخ بشرى هیچ نعمتى را با وجود اختلاف، به قوم و امتى عنایت ننموده است: «و ان الله‏سبحانه لم یعط احدا بفرقة خیرا ممن مضى‏و لاممن بقى؛ خدای سبحان به هیچ کس از کسانی که در گذشته اند، و کسانی که باقی مانده اند از راه تفرقه خیری نرسانده است‏» (خطبه 176 نهج البلاغه). نه تنها اختلاف مانع نزول فیض‏هاى الهى‏مى‏شود حتى باعث‏سلب نعمتهاى موجود نیز مى‏گردد. چنان كه امام على‏علیه السلام با اشاره به ‏سرانجام قوم بنى‏اسرائیل، چنین بیان ‏مى‏كنند كه چگونه با رسوخ تفرقه بین آن‏ها دوستى‏ها و مهربانى‏ها رخت ‏بربست و پراكندگى و اختلاف سبب جنگ آن‏ها علیه ‏یكدیگر گردید و این اختلافات سبب شد كه ‏خداوند، لباس عزت و فراوانى نعمتش را از آنان برگیرد. از نگاه امام على‏علیه السلام وحدت و با هم بودن ‏است كه سبب یارى خداوند مى‏شود چرا كه‏ «یدالله مع الجماعة؛ دست‏خدا با جماعت‏ است».

2 - وحدت ملى و پیروزى در صحنه‏هاى‏مختلف

پیروزى و گسترش اسلام در سالهاى اولیه ‏بعثت نتیجه همبستگى و وحدت مسلمانان ‏بود. این ایمان و اتحاد بود كه آنان را چنان‏ تربیت كرده بود كه فارغ از هر نوع دسته بندى ‏و قوم سالارى، تحت لواى نبوى‏صلى الله علیه وآله، براى‏اعتلاى كلمه «لااله الاالله‏» جانفشانى‏مى‏نمودند و به بركت همین وحدت بود كه ‏خداوند پیروزى‏هاى روز افزون را بر مسلمانان عنایت مى‏داشت. این كه اتحاد باعث پیروزى مى‏شود، یك‏قانون عام و قطعى است؛ به طورى كه اگر درجبهه حق «اختلاف‏» و در جبهه باطل «اتحاد» حاكم باشد، به طور قطع پیروزى از آن اهل‏ باطل خواهد بود، به همین جهت حضرت على‏ علیه السلام خطاب ‏به لشكریان خویش مى‏فرمایند: «والله لاظن‏ان هولاء القوم سیدالون منكم باجتماعهم ‏على باطلهم و تفرقكم عن حقكم؛ به خدا سوگند من گمان دارم که این گروه به زودی (ارتش معاویه) قدرت را از چنگ شما بیرون آورند زیرا که آنان بر باطلشان اتفاق دارند و شما در حق خود تفرقه دارید» (خطبه 25 نهج البلاغه).

3 - وحدت ملى و ماندگارى انقلاب

حضرت على‏ علیه السلام براساس تجربه تاریخى‏ خویش، راز تداوم انقلاب را پرهیز از اختلاف و ایجاد همبستگى و اتحاد ملت دانسته و مى‏فرمایند: «فالزموا كل امر لزمت العزة به‏ شانهم و زاحت الاعداء له عنهم و مدت‏العافیة به علیهم و انقادت النعمة له معهم، و وصلت الكرامة علیه حبلهم من الاجتناب‏للفرقة و للزوم للالفة و التعاض علیها والتواصى‏بها؛ به هر کاری که برایشان عزت آورد، و شر دشمنان را از آنان دور کرد، و بر مدت عافیت و سلامتی آنان افزود و نعمت ها را در اختیارشان گذاشت، و کرامت و بززگواری را به ریسمانشان بست که همان پرهیز از تفرقه، و چسبیدن به الفت و تشویق و سفارش یکدیگر به آن بود» (نهج البلاغه/ خطبه 192). یعنى از تفرقه و پراكندگى اجتناب ‏ورزیدند و بر الفت و همگامى همت گماشتند و یكدیگر را برآن توصیه كردند. و در جاى دیگر ایشان وحدت را سبب قوت ‏و قدرت و رفع نابسامانى‏هاى امت دانسته‏اند: «فانه لم یجتمع قوم قط على امر واحدالااشتد امرهم و استحكمت عقدتهم... لم‏یمتنع قوم قط الا دفع الله عنهم العلة، وكفاهم جوائح الذلة و هداهم الى معالم ‏الملة‏» به طور قطع تاكنون ملتى بر آرمان‏ خاصى وحدت پیدا نكرد، مگر آن كه قدرت‏ گرفت و همبستگى آنان قوت یافت و هیچ ‏ملتى قدرت و عزت نیافت مگر آن كه خداوند نابسامانى را از آنان برداشت و بلاى ذلت را از آنان دفع نمود و آنان را به نشانه‏ هاى دین‏ راهنمایى كرد.

4 - وحدت ملى پشتوانه اجراى حق وعدالت

فقدان اتحاد و وحدت در هرجاى جامعه ‏باعث هرج و مرج در آن نظام مى‏گردد و هنگامى كه هرج و مرج و ناامنى در كشور حاكم گردد، اجراى حق و عدالت میسر نخواهد بود. حضرت على‏علیه السلام مى‏فرمایند: «فقلنا: تعالوا نداوى، لایدرك الیوم باطفاءالنائره و تسكین العامة حتى یشتد الامر ویستجمع، فنقوى على وضع الحق‏فى‏مواضعه؛ گفتیم: بیایید چیزی را که امروز (به آسانی) قابل دسترسی نیست با خاموش کردن آتش فتنه و فرونشاندن خشم عموم درمان کنیم تا کارها به سامان رسد و انتظام یابد، آن گاه بتوانیم حق را در جای خود قرار دهیم‏» (نهج البلاغه، نامه 58).
هیچ عاقلى از تفرقه و اختلاف تمجید و طرفدارى نمى‏كند، آرمان وحدت از آرمانهاى ‏فراجناحى فراملیتى، فرامذهبى و آرزوهاى بین‏المللى جامعه بشرى است. در دنیاى تشیع، عالم اسلام، مستضعفان و كل بشریت، همه در اعماق ‏فطرت از جنگ و جدال و دوگانگى و اختلاف و تفرقه و خصومت نفرت دارند و خواهان ‏همفكرى و همگرایى و همكارى و ارتباط و تعاون هستند. در اینكه شیطان بزرگ و شیاطین داخلى و انگیزه‏ هاى شیطانى، عامل اصلى تفرقه و جدایى فرزندان قرآن و اسلام است و سیاستهاى فرعون برنامه‏ ریزى و جهت ‏بخشى و اجرا و نظارت و تحكیم و تقویت‏«مبانى‏»، «روشها» و «انگیزه‏» هاى اختلاف را بر عهده دارد، هیچ مسلمان ‏بیدار و هوشیارى تردید ندارد. گویى وحدت «آرمان شهرى‏» است كه گرد و غبار جاه‏طلبى، جهل و غرور و ... جاده و مسیر آن را پوشانده است گویى اتحاد فرزندان اسلام، مدینه فاضله آسمانى است كه پرواز هواپیماها و اقمار زمین ‏بدانجا لغو شده است و شاید هم اتحاد «جزیره‏»ى سعادت بشریت است كه كشتى‏ها و ناخدایان زمینى هنوز آن را كشف نكرده‏اند. حقیقت این است كه خداى مهربان سمت ‏و سو و راه و رسم دستیابى به وحدت را به ما آموخته و عطش دستیابى به این‏«آب حیات‏» را در درون ما به ودیعت نهاده است.
بشنو از نى چون حكایت مى‏كند*** از جداییها شكایت مى‏كند
قرب و رضاى الهى مقصد اعلاى جامعه بشرى و عشق حق‏پرستى نیروى حركت مقدس‏انسانى است. انسان در پرتو «ایمان‏» به «عبادت‏» مى‏رسد و در سایه عبادت ‏به «تقوا» دست مى‏یابد و ایمان و تقواى الهى محور اصلى وحدت اجتماعى است. عبادت «الله‏» زیربناى «آزادى‏» از زنجیرهاى جهل و جور و جیره است و بدون ‏ایمان قرآنى و تقواى الهى، بشر در زندان معروف «زر و زور و تزویر» مى‏میرد. از دیدگاه اسلام و تشیع، «قرآن‏» كتاب راهنماى وحدت و هماهنگى و معرفت و محبت ‏اهل بیت(ع) محور و مدار حركت اجتماعى است. در قلمرو تفكر و اندیشه، «ایمان‏» حبل‏ المتین یگانگى جامعه بشرى است. (واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا؛ و همگی به رشته الهی در آویزید و پراکنده نشوید، آل عمران/ 103). ایمان واحد، قرآن واحد و رهبرى واحد اضلاع مثلث «وحدت‏» است. وحدت تنها در سایه جهان‏بینى مشترك، قوانین مشترك ورهبرى مشترك امكان‏پذیر است و این سه عامل بزرگ اتحاد جهانى از آسمان فرود آمده و خداى جهان‏آفرین آن را در اختیار بشر قرار داده است و سرانجام هم، انسانها، با ایمان و عبادت الهى و پذیرش قرآن و حكومت جهانى‏ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پیش ‏نیازهاى «وحدت جهانى‏» را فراهم‏ مى‏آورند.

راهكارهاى تقویت وحدت اسلامى

سخن گفتن از وحدت و شعار طرفدارى از آن و برگزارى سمینار و كنفرانس و دیدار برادران شیعه و سنى و آمد و شد طلاب و دانشجویان و گفتمان وحدت اسلامى با كسانى كه استقلال فكر و اندیشه ندارند و دیگران به جاى آنان فكر مى‏كنند راه به جایى نمى‏برد. به نظر می رسد راهكارهاى وحدت عبارتند از:
1- برگزارى برنامه‏ هاى گفتگوى علمى بین عالمان متعهد و مستقل شیعه و سنى درمورد اختلاف ‏نظرهاى فقهى و سیاسى مثل ربا، كنترل موالید، موسیقى، حد و مرز ارتباط با كفار و ... ،
2- برگزارى سمینارهاى همفكرى در زمینه چگونگى مقابله با فرهنگ مهاجم غربى ‏بین حوزه و دانشگاه،
3- تاسیس نهادى حوزوى و نه دولتى براى نظارت و كنترل برداشتهاى نادرست و جلوگیرى از تحریف معنوى قرآن و سنت،
4- تاسیس مركزى براى شناخت و معرفى دقیق اهل بیت(ع) و شبهه‏ زدایى از زندگى آنان و جلوگیرى از تحریف سیماى عترت(ع)،
5- گسترش فرهنگ انس با قرآن و حدیث‏ به جاى مسابقات‏ فوتبال و شطرنج و ... در میان قشر جوان و نوجوان،
6- اهتمام به خودسازى و تقویت مساجد و نماز و زیارت و توسل و دعا و عبادت،
7- دفاع از آزادى اندیشه و بیان در چارچوب قرآن و سنت و مقابله با توهین و تحقیر دین و انبیاء و اصول تفكر اسلامى،
8- حمل گفتار و رفتار مؤمنین بر صحت و پرهیز از اتهام بیجا و طى‏ مراحل امر به معروف و نهى از منكر در جامعه اسلامى،
9- تفاهم و گفتگو باواژه‏ ها و اصطلاحات فرهنگ اسلامى و خوددارى از حضور و شركت در مجامعى كه با اصطلاحات و فرهنگ غیرمكتبى در مورد اسلام و مسلمین سخن مى‏گویند،
10- احیاى ‏روحیه خودباورى و نفى غربزدگى حاكم بر اغلب جوامع اسلامى،
11- خرافه‏زدایى و پاك‏سازى فرهنگ دین‏باوران از خرافه و دروغ و پیرایه‏ هاى تفرقه‏ انگیز،
12- افزایش ارتباطات و دید و بازدید علمى بین حوزه و دانشگاه و مراكز فرهنگى‏دنیاى اسلام،
13- توجه به دشمن اصلى و مقابله با وابستگان فكرى، سیاسى و افشاى مزدوران كفر جهانى در دنیاى اسلام،
14- معرفى تلاشهاى وحدت‏ آفرین انبیاء و معصومین(ع) و اسوه‏ هاى وحدت اسلامى به نسل جوان دنیاى اسلام و امثال این ‏اقدامات راهكارهاى وحدت و استقرار اخوت اسلامى است. براى تحقق وحدت، گروهى از ما در عقیده و برخى در عمل، جمعى هم در هر دو بخش، گروهى از مسلمانان جامعه ‏ما به خداشناسى بیشتر نیاز دارند و گروهى دیگر به مردم‏شناسى. خداشناسى عامل ‏تقویت توحید عملى است و مردم‏شناسى زمینه توفیق در عدالت اجتماعى. شرك عقیدتى ‏به ظلم اجتماعى مى‏انجامد و ظلم به كفر. قرب به خدا عامل اصلى وحدت انسانهاست ‏و تقرب به آمریكا و شیطان با آرمان بلند تقریب بین مذاهب اسلامى و اتحاد عالم ‏اسلام فرسنگها فاصله دارد.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:وحدت,اتحاد,مسلمانان,امامان,پيامبران, توسط عباسعلی